ببر
بازی و سرگرمی
یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 20:10 :: نويسنده : محمد محمدی
ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت من که گفتم این بهار افسردنیست من که گفتم این پرنده مردنیست وای عجب کاری به دستم داد دل هم شکست و هم شکستم داد دل یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 19:5 :: نويسنده : محمد محمدی
این بدترین اتفاق زندگی منظورم این که بری آمریکا یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 18:42 :: نويسنده : محمد محمدی
از خدا پرسیدم خدایاچه چیزی تورا ناراحت میکند خداوند فرمود هر وقت بنده ای بامن سخن میگوید چنان به حرف های او گوش میدهم که گویی جز او بنده ی دیگری ندارم ولی او آن چنان سخن میگوید که گویی من خدای همه هستم جز او! |
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|